بهرهوری یا productivity نسبت ستاده به نهاده است. بهعبارتدیگر، به این معنا است که چگونه میتوان با کمترین عامل تولید، بیشترین محصول را بهدست آورد یا خدماتی را ارائه داد.
عوامل تولید عبارت هستند از: نیروی انسانی، سرمایه، منابع و ذخایر و هر آنچه در طبیعت وجود دارد (بهعنوان مواد اولیه)، مدیریت و… که در مخرج کسر (ستاده به نهاده).قرار میگیرد و تولیدی که انجام میشود، در صورت این کسر. هرچقدر بتوانیم صورت کسر یا بهعبارتدیگر، محصول را افزایش دهیم و مخرج کسر را کمتر کنیم، میزان بهرهوری بالاتر میرود و حاصل تقسیم ستاده به نهاده عدد بزرگتری میشود که نشان میدهد، توانستهایم بهرهوری را در آن حوزه (صنعت یا معدن) افزایش دهیم.
ما کجاییم و دنیا کجا!
در دنیا این مسیر را تا پایان طی کردهاند و توانستهاند با صرفههای اقتصادی با کمترین عوامل تولید بیشترین محصول را تولید کنند و در حال حاضر بهسمت و سویی حرکت کردهاند که معنای بهرهوری را تغییر دادهاند و میگویند بهرهوری بهمعنای تولید منهای ضایعات صفر است. یعنی باید تولید را با ضایعات صفر انجام داد؛ بهفرض در معدنکاری بتوان با ضایعات و باطلههای کمتری تولید را پیش برد یا درباره سنگهای تزئینی بتوان میزان سنگدهی از کوه را که قابل بارگیری است، افزایش داد و از باطلهها مبلمان شهری و صنایعدستی تولید کرد. در نهایت، بخش باقیمانده به سنگریزه و مابقی به پودرسنگ تبدیل شود و در عمل، دیگر هیچ باطلهای از این ماده معدنی نداشته باشیم یا بهفرض مس، آهن و… همه را در فرآیند فرآوری قرار دهیم و تیل باطلهای که خروجی کارخانه است، عاری از هرگونه ماده معدنی باشد و ما بتوانیم تمام مواد معدنی ارزشمند را از آن استحصال کنیم.اما در حال حاضر بسیاری از دامپهای باطله در حوزه معدن و خروجی کارخانههای فرآوری در سدهای باطله سرشار از مواد معدنی مانند مس، آهن، طلا، نقره و… هستند که اگر میتوانستیم از تکنولوژی روز استفاده کنیم، بهطبع میتوانستیم آنها را هم استحصال کنیم و در عمل آنچه از خروجی کارخانه وارد سد باطله میشود، عاری از هرگونه مواد ارزشمند باشد.
پرورش فرهنگ بهرهوری
برای اینکه بتوانیم بهرهوری را افزایش بدهیم، باید به موضوعات فرهنگی توجه کنیم که بهطبع باید از مدارس ابتدایی شروع شود تا افراد بیاموزند که چگونه میتوانند بهرهوری را بهمعنای کامل در زندگی خود پیاده و از وقت و زمان، پول و سرمایه و داشتههای خود بتوانند بهدرستی استفاده کنند.بخش دیگری از این آموزش سینهبهسینه منتقل میشود و کودک باید از خانواده خود بیاموزد. بهخاطر دارم زمانی به ما میگفتند غذا را به اندازهای در بشقاب بریزید که چیزی اضافه در بشقاب نماند و دورریزی نداشته باشد، چون کفران نعمت میشود و خدا آن نعمت را از ما میگیرد یا از اضافه و سرقیچیها، پارچههای چهلتکه درست میکردند یا نانهایی که خورده نمیشد، خشک میکردند و بهصورت پودرشده با کره و پنیر مخلوط میکردند و میخوردند؛ خلاصه اینکه در عمل، سعی میکردند ضایعات را به صفر برسانند و از داشتههایشان بهدرستی استفاده کنند.ارتقای بهرهوری در دنیای امروز پیشنیاز مهم دیگری هم دارد که به استفاده از تکنولوژیهای نوین و بهعبارتی «نوها» برمیگردد که برای دسترسی به آن، چارهای جز برقراری ارتباط با دنیا و بهبود مناسبات بینالمللی نیست و تنها از این مسیر میتوان به تکنولوژیهای روزآمد دسترسی پیدا کرد تا بتوان با مواد اولیه کمتر، بیشترین میزان محصول را تولید کرد و ضایعات را در فرآیند تولید به صفر میل داد. در نتیجه، استفاده از ماشینآلات، تجهیزات و نوآوریها و اطلاعات و مهندسی روز دنیا میتواند به ما کمک کند.
برنامه ۵۰ ساله
طبیعی است که برای توسعه اقتصادی باید برنامه بلندمدتی را در نظر بگیریم، اما اینکه قرار باشد ۵۰ سال برای افزایش بهرهوری برنامهریزی کنیم، بهنظر درست نمیرسد، زیرا حرکت ما روبهجلو و کشف و ظهور نوآوریهای جدید آنقدر سرعت گرفته است که واقعا بیاغراق میتوان گفت شب میخوابیم و صبح با پدیدههای جدیدی در دنیا روبهرو میشویم. الان هوشمصنوعی، ماشینهای خودران، استفاده از نوهای جدیدی که بتواند هم سرعت و هم دقت ما و هم خطرات و ریسکها را کمتر کند، هر روز در بخشهای مختلف، بهویژه در بخشهای معدن و صنایعمعدنی ورود پیدا میکند، پس در نتیجه نباید برنامهریزی بلندمدتی برای نیمقرن دیگر در نظر گرفت،اما باید در مسیری حرکت کرد که هر روز خود را بهتر از دیروز کنیم. در نتیجه، شعاری نیست اگر بگوییم باید هر روز برای افزایش بهرهوری، گامهای جدیدتری برداشت.
نیروی انسانی و چالش بهرهوری
آموزش، موضوع بسیار مهمی است. برای تربیت نیروهای متخصص و ماهر برای معدن و صنایعمعدنی بهطبع باید تحول اساسی در دانشگاهها اتفاق بیفتد و ارتباط بین دانشگاه و صنعت بیشتر شود.دانشگاه باید برمبنای تخصصهایی که صنعت و معدن کشور نیازمند آن است، روزآمد شود. آموزشها باید کاربردی باشند تا نیروهای فارغالتحصیل بتوانند در کارخانهها و معادن فعال شوند و دانشی را کسب کنند که به درد مجموعه بخورد. باید تعاملات بین این دو حوزه بیشتر شود و سعی کنند ارتباط تنگاتنگی داشته باشند و دانشگاهها R&D (بخش تحقیق و توسعه) بنگاههای اقتصادی بهویژه در زمینه معدن و صنایع معدنی شوند و در نهایت با انجام کارهای تحقیقاتی بتوانند مسائل و مشکلات و گرههای بخش معدن را رفع کنند. این اقدامات بهخودیخود، دانش استادان و دانشجویان ما را افزایش میدهد و آنها یاد میگیرند که چگونه مسائل و مشکلات را باتوجه به دانش خود حل کنند و این تجربیات را میتوانند به دانشگاه انتقال دهند و نیروهای متخصص و ورزیدهای تربیت کنند که نیازهای بخش معدن و صنایعمعدنی کشور با کمک آنها مرتفع شود. و در آینده شاید هوشمصنوعی هم بتواند بخش عمدهای از چالشهای آموزشی را حل کند و نوع پرورش نیروی متخصص را بهکلی تغییر دهد.
هوشمصنوعی، دوست یا رقیب
هوشمصنوعی که بهتازگی زیاد درباره آن میشنویم، در آیندهای نهچندان دور، میتواند میزان اشتباهات ما را بسیار کاهش دهد، زیرا در بررسی، تحلیل و نتیجهگیری بسیار دقیق و بدون خطا است.در نتیجه، میتوانیم از داشتههایمان بهترین استفاده را داشته باشیم و کارهای خود را با سرعت بیشتر و خطای کمتری بهثمر برسانیم.بهنظر میرسد با این تحولاتی که در زمینه نوآوریهای جدید مثل هوشمصنوعی در دنیا دارد، ایجاد میشود، از اساس شاهد تحولات عظیمی خواهیم بود که حتی نظام آموزشی دنیا و شیوه تربیت نیروی متخصص را هم متحول میکند و حتی در مواردی، جایگزین نیروی انسانی که قرار است ما تربیت کنیم، میشود.
بهعقیده من، هوشمصنوعی دگرگونی اساسی در مفهوم بهرهوری ایجاد خواهد کرد و دیگر موضوعات مربوط به «ستاده به نهاده»، تولید با ضایعات صفر و… به خودی خود حل خواهد شد و شاید دستاوردی فراتر از اینها به ما بدهد. نمیدانم شاید امروزه نتوانیم توصیف دقیقی از دنیایی که هوشمصنوعی برای ما میسازد، ارائه دهیم. رباتهایی که در خیلی حوزهها شروع به فعالیت کردهاند و با دقت بیشتر و ظرافت بیشتر کار میکنند، نقش انسان را خیلی بهتر از خودش ایفا میکنند. نمیدانم شاید روزی برسد که هوشمصنوعی به رقیب جدی و خطرناکی برای انسان تبدیل شود و ما در آن روز بهسمت و سویی برویم که برای حذف رباتها تلاش و با نوآوریهای دیگری آنها را از صفحه روزگار محو کنند./روزنامه صمت